شب طولانی هجران بسر آید روزی
از ظهورش به تو آخر خبر آید روزی
روزی این پرده غیبت به کناری برود
مهر تابان رخش در نظر آید روزی
![]()
از ظهورش به تو آخر خبر آید روزی
روزی این پرده غیبت به کناری برود
مهر تابان رخش در نظر آید روزی
روزی آن خوش خبر از دوست به کنعان برسد
یوسف گمشده از پرده در آید روزی عاقبت سر برسد ظلمت شبهای فراق
صبح نورانی رخشنده بر آید روزی میشود تا که ببینی دم زیبای وصالموسم شادی و شهد و شکر آید روزی آخر آن دم که چنان دیر نباید باشدبرسد یوسف ما کز سفر آید روزی غم مخور ای دل غمدیده رسد فصل حضورآخر آن منتظِر منتظَر آید روزی
